تئوری شادکامی از دیدگاه اسلام، بر توحید و خداباوری مبتنی است. تفسیر این نظریه آن است که فرد باید واقعیتهای توحیدی حاکم بر شادکامی را بشناسد و خود را با آن هماهنگ سازد. این امر، موجب رضایت کلان از تقدیرهای خداوند میشود و سپس شکر در خوشایندها، صبر در ناخوشایندها، رغبت به طاعت و کراهت از معصیت را به وجود میآورد. همچنین موجب تأمین لذتهای مادی و معنوی میشود که نشاط را به وجود میآورد، و در مجموع، به شادکامی تحقق میبخشد. از آنچه گذشت میتوان نتیجه گرفت که در رأس، باورهای اساسی افراد قرار دارد که این باورها، در رویایی با موقعیتهای عینی زندگی (تقدیرها و هیجانها)، باورها و رفتارهای دیگری را تولید میکنند که موجب شکر در خوشایند، صبر در ناخوشایند، رغبت به طاعت و انجام آن، کراهت از معصیت و ترک آن، و التذاذ مادی و التذاذ معنوی میشود. چهار عنوان نخست، موجب رضامندی و دو عنوان بعدی موجب نشاط میگردد. این مجموعه در نهایت شادکامی را تولید میکند. بر این اساس، برای رسیدن به شادکامی باید تربیت توحیدی را محور قرار داد. تربیت توحیدی، باورهای اساسی شادکامی را به وجود میآورد. این باورها در رویارویی با موقعیتهای زندگی، باورها و واکنشهای توحیدی ناظر به موقعیت را شکل میدهند و در نتیجه، شادکامی تحقق مییابد. (نمودار 2)
نظریه توحید در شادکامی، عباس پسندیده، سال چهارم، شماره سوم، پاییز 1390، ص 1 ـ 30